- -
-
۳ آذر ۱۴۰۰
باتوجهبه ظهور روشهای جدید ویرایش ژنی مثل کریسپر، حدس و گمانهایی دربارهی اهداف شومی مثل ترور بیولوژیکی و حتی تبدیل انسانها به زامبی مطرح میشوند. این احتمال تا چه اندازه واقعیت دارد؟
بیش از یک سال پیش، سازمان جهانی بهداشت (WHO) کووید ۱۹ را «دنیاگیری» نامید و شاید مهمترین درس این دنیاگیری ناآمادگی بشر در مواجهه با این ویروس مهلک بود. این اتفاق تصورات ترسناکی را بهوجود آورد. اگر کووید ۱۹ پاتوژنی دستکاریشده برای تبدیل انسان به زامبی بود، چه اتفاقی رخ میداد؟
باتوجهبه دستاوردهای جدید در زمینهی ویرایش ژنی، ممکن است تروریستهای بیولوژیکی ویروسی را طراحی کنند که رفتار انسان را تغییر دهد و اینقدر شیوع پیدا کند و درنهایت باعث نابودی انسان شود. بااینهمه، انسان هنوز برای این اتفاق آماده نیست.
آخرالزمان زامبی شاید دوردست بهنظر برسد و بیشتر به سوژهی رمانها و بازیها و فرهنگ عامه شباهت داشته باشد؛ اما نمونههایی از زامبیشدن در طبیعت وجود دارد. یکی از نمونههای متداول مرض هاری است که میتواند باعث رفتار تهاجمی و توهم شود و پس از بروز علائم بهسرعت قربانی را میکشد.
دراینمیان، نمونههای دیگری هم وجود دارند. برای مثال، بهتازگی نوعی زنبور کشف شده است که میتواند گونههای مشخصی از عنکبوت (Anelosimus eximius) را با تخمگذاری روی شکم آنها به زامبی تبدیل کند. لارو حاصل به بدن عنکبوت میچسبد و از آن تغذیه میکند.
از دیگر نمونههای زامبیشدن میتوان به بیماری خواب آفریقایی اشاره کرد که براثر آن شرایط عصبی کشندهای که بهواسطهی انگلهای حشرهای بهوجود میآید و نمونهی دیگر قارچ افیوکوردیپس یونیلاترالیس است که رفتار مورچههای نجار را تغییر میدهد و سپس با رسیدن به مغزشان آنها را میکشد.
مورچهای مبتلا به قارچ
مسلحسازی ویروسها
سال گذشته، جایزهی نوبل شیمی به کشف نوعی قیچی ژنتیکی به نام CRISPR-Cas9 تعلق گرفت. علاقه به این فناوری مدتی است افزایش پیدا کرده که البته با مقادیری هیجان و ترس همراه است. روش کریسپر بهدلیل توانایی ویرایش ژنوم انسان با دقتی بیسابقه بهعنوان روشی سودمند در درمان عارضههای ژنتیکی مثل بیماری کمخونی داسیشکل، تالاسمی بتا و بسیاری از بیماریهای ژنتیکی دیگر خود را ثابت کرده است.
روش CRISPR-Cas9 را میتوان ازنظر تئوری برای اهداف شومتری مثل ترور بیولوژیکی هم بهکار برد. با این روش، میتوان پاتوژنها را به شیوهای تغییر داد که قدرت شیوع و کشندگی بیشتری داشته باشند. همچنین، ممکن است بتواند گونهای غیرپاتوژنی مثل میکروبی بیضرر را به ویروسی تهاجمی یا ویروسی کمخطر را به گونهای خطرناک برای انواع گونهها تبدیل کند یا آن را دربرابر آنتیبیوتیکها و ضدویروسها مقاوم سازد.
استفاده از روش کریسپر برای آلودهکردن انسان و تبدیل او به زامبی هنوز در سطح حدس و گمان تئوری است. درحالحاضر، روشهای آسانتری برای ترور بیولوژیکی وجود دارد؛ اما با پیشرفت فناوریهای زیستی از زمان ظهور کووید ۱۹، خطر ترور بیولوژیکی هم روبهافزایش است.
اگر بیماری زامبیگونهای ایجاد شود، باعث تبدیل آنی مردم به زامبی نمیشود؛ بلکه عفونت مهلک و کشنده با ورود به بزاق در درجهی اول باعث آشفتگی و رفتارهای مخرب و درنهایت مرگ میشود که چندان هم فاصلهای با فیلمهای زامبی ندارد. چنین ویروسی درست مانند ویروسهای ابولا و ماربورگ بهسرعت منتقل میشود.
در فیلم حماسی «۲۸ روز بعد»، ویروس تخیلی خشم درواقع تحتتأثیر ویروسهای ابولا و ماربورگ خلق شده بود. باتوجهبه چنین احتمالاتی، تعجبآور نیست که جیمز کلپر، رئیس سازمان اطلاعات ملی ایالات متحده، در سال ۲۰۱۸ ویراش ژنتیکی را سلاح تکثیر و کشتارجمعی نامید.
روش کریسپر میتواند حرفهای مجزا را در DNA تغییر دهد
بسیاری از کشورها از خطر آگاه هستند. دولت ایالات متحدهی آمریکا در سال ۲۰۱۸ اولین استراتژی دفاعی بیولوژیکی خود را منتشر کرد که دربردارندهی چند سازمان دولتی بود. این طرح نهتنها تهدیدهای ترور عمدی بیولوژیکی را پوشش میدهد؛ بلکه شیوعهای طبیعی و بیماریهای عفونی را دربر دارد که بهصورت اتفاقی از آزمایشگاه میگریزند.
همچنین، واحد فرمان استراتژی وزارت دفاع ایالات متحدهی آمریکا برنامهای آموزشی به نام CONOP 8888 (غلبه بر زامبی) را منتشر کرده است که موقعیت آخرالزمان زامبی را شبیهسازی میکند. بااینحال، این برنامه کاملا تخیلی بود و بدون اطلاعات طبقهبندیشده تدارک دیده شده بود.
پیشگیری از فاجعه
چگونه باید درمقابل احتمال ویروسهای ویرایش ژنتیکیشده ایستاد؟ درحالحاضر، قراردادهای قانونی بینالمللی دربارهی سمهای شیمیایی و بیولوژیکی وضع شدهاند. این قوانین دسترسی یا نگهداری سلاحهای بیولوژیکی را منع میکنند؛ اما نمیتوان بهطور قطعی گفت این قراردادها دربرابر روشهای جدید کافی هستند. یا خیر.
فناوریهای ویرایش ژنی مثل کریسپر روزبهروز ارزانتر و کار با آنها آسانتر میشود. این یعنی دانشمندان یا سازمانهایی میتوانند از این روشها برای اهداف ترور بیولوژیکی استفاده کنند. در حالت ایدئال، نیاز به بازنگری و تطبیق قوانین بینالمللی در چنین محیط متغیری احساس میشود. این بازنگری میتواند شامل پیادهسازی مهلت قانونی دربارهی آزمایشهای ویرایش ژنی بهعنوان سلاح بیولوژیکی یا امکان آزمایشهای محدود به سود سلامت انسان باشند.
کمیتهی کارشناسی WHO در ماه ژوئن دو گزارش را منتشر کرد که دربردارندهی توصیههایی دربارهی نظارت بر ویرایش ژنی انسان در سطح سازمانی و ملی و جهانی بودند. چهارچوب WHO شامل ساختارهای نظارتی است که در کشورهای مختلف ازجمله کشورهای قانونگذار وجود دارند و همچنین شامل راهبردهایی ملی دربارهی ویرایش ژنی یا فناوریهای مشابه است. برای مثال، این گزارش نظارت کمیتهی اخلاق بر آزمایشهای بالینی و تأیید آنها را توصیه میکند.
با اینکه توصیههای یادشده تا اندازهای مسائل را شفاف میکنند، این راهبردها هنوز در مرحلهی اعمال قانون قرار ندارند. WHO در موقعیتی نیست که بتواند ویرایش ژنی را در هرکدام از کشورها قانونگذاری کند؛ درنتیجه پیادهسازی این توصیهها بهشکل قانون برعهدهی کشورها است. مسئلهی دیگر این است که راهبردهای یادشده مسائل امنیتی و بازدهی را مطرح نمیکنند؛ اما در آینده ممکن است این روند تغییر کند.
درحالحاضر، این توصیهها به چهارچوب جهانی نظارت نزدیک هستند. با توسعه و پیشرفت فناوری، امیدواریم راهبردهای امنیتی هم بهبود پیدا کنند؛ اما درنهایت باید دربارهی چهارچوبهای قانونی بازنگری کنیم؛ اما اگر تمام موارد نظارتی شکست بخورند، باید بهدنبال تقویت مهارتهای بقا باشیم.
اشتراک گذاری با دوستان