- -
-
۲۱ آذر ۱۴۰۰
پرترهها و تابلوهای نقاشی پرشماری بتهوون را با پوستی سفید بهتصویر کشیدهاند؛ اما همچنان برخی ادعا میکنند مشهورترین آهنگساز تاریخ سیاهپوست بوده است.
چند سالی است که بحث نظریهای افراطی در شبکههای اجتماعی بسیار داغ است. براساس این نظریه، لودویگ فانبتهوون ممکن است سیاهپوست بوده باشد؛ اما آیا شواهد واقعی هم دربارهی این نظریهی فوقالعاده افراطی وجود دارد؟ مهمتر اینکه چرا پس از نزدیک به ۲۰۰ سال از درگذشت مشهورترین آهنگساز تاریخ همچنان گمانهزنیها دربارهی نژاد او پایان نگرفته است؟
بهگزارش تارنمای All That's Interesting، برخی از طرفداران این نظریه به اظهارنظر معاصران بتهوون اشاره میکنند که با صفاتی همچون «تیره» و «سبزهرو» با «پوستی به رنگ مشکی مایل به قهوهای» آهنگساز مشهور آلمانی را توصیف کردهاند. برخی دیگر نیز ادعا میکنند که شواهدی از ریشههای آفریقایی بتهوون را میتوان در شاهکارهای او سراغ گرفت.
لودویگ فانبتهوون در سدههای هجدهم و نوزدهم با آهنگهای شنیدنی خود ازجمله «سمفونی شماره ۵» به شهرت دست پیدا کرد؛ اما تا ۸۰ سال پس از مرگش، سؤالاتی دربارهی نژاد او مطرح نشدند. بااینحال، در سال ۱۹۰۷ سَمیوئل تیلور کولریج، آهنگساز و شاعر انگلستانی که خود ازلحاظ نژادی دورگه بود، برای نخستینبار به بحث پوست تیرهی بتهوون دامن زد.
تیلور کولریج که از مادری سفیدپوست و پدری سیاهپوست متولد شده بود، نهتنها ازلحاظ موسیقایی، بلکه نژادی نیز نزدیکی زیادی به بتهوون حس میکرد. او پس از سفری به ایالات متحدهی آمریکا، جایی که تبعیض نژادی در آن بیداد میکرد، تلویحا با اشاره به سیاهپوستی بتهوون گفت: «اگر بزرگترین موسیقیدان جهان امروز نیز زنده بود، اقامت در هتلهای برخی شهرهای آمریکا برایش امکانپذیر نبود.»
در تاریخ جهان نام هیچ فردی بهاندازهی بتهوون با نبوغ گِره نخورده است
نظریهی کولریج تیلور بعدها در قرن بیستم و در دورهای که سیاهپوستان آمریکایی سعی در احقاق حقوق خود و بیرونکشیدن روایتهای گمشدهی نژاد خود از محاق فراموشی بودند، دوباره قوت گرفت. برای مثال، یکی از اعضای اصلی جنبش «قدرت سیاه» به نام استوکلی کارمایکل در سخنرانی خود در سیاتل مدعی شد که بتهوون سیاهپوست بوده است. مالکوم ایکس، دیگر فعال سیاهپوست، نیز در مصاحبهای گفت که پدر بتهوون یکی از سیاهانی بود که بهعنوان سرباز حرفهای به استخدام اروپاییان درآمده بود.
پای نظریهی سیاهپوستبودن بتهوون حتی به قرن بیستویکم نیز کشیده شد. در سال ۲۰۲۰، باردیگر بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی توییتر و اینستاگرام به این موضوع توجه بسیاری نشان دادند؛ اما دربارهی این فرضِ بعید چقدر شواهد واقعی وجود دارد؟
پشتپردهی نظریهای جالب
باور عمومی بر این است که بتهوون اهل منطقهی ولامس (فلاندر) بوده است؛ اما شکوشبهههایی نیز دربارهی اصلونسبش وجود دارد. کسانی که به نظریهی سیاهپوستبودن لودویگ فانبتهوون عقیده دارند، برای اثبات نظریهی خود به برخی از حقایق زندگی آهنگساز مشهور اشاره میکنند. اولین مدرکی که در اینجا به آن میپردازیم، اظهارنظرهای معاصران آهنگساز است. بسیاری از افرادی که بتهوون را از نزدیک در دوران حیاتش دیدهاند، او را با پوستی تیره وصف کردهاند. معاصران بتهوون گاهی اوقات او را با صفاتی همچون «تیره» یا «سبزهرو» نیز توصیف کردند.
یکی از شاهزادگان مجارستانی به نام شاهزاده نیکلاس استرهازی حتی به بتهوون و آهنگساز دربارش، یوزف هایدن، «مورها» یا «سیاههای مور» گفته است. مورها همان مردمان سیاهپوستی هستند که اصالت آنها به نواحی شمال آفریقا یا شبهجزیره ایبری برمیگردد. بااینحال، برخی محققان اشاره کردهاند که شاهزاده ممکن است از این کلمات برای تحقیر بتهوون و هایدن و نشاندادن جایگاه آنها استفاده کرده باشد که در حد رعایای او بوده است.
در همین حال، محققان دیگری نیز خاطرنشان کردهاند که مردم دوران بتهوون اکثرا از کلمهی مور برای اشاره به سفیدپوستانی که رنگ پوستی تا حدی تیره و نیز کسانی که موهای مشکی داشتهاند، استفاده میکردند. باوجوداین، تنها اعضای خانوادههای سلطنتی اروپاییان نبودهاند که دربارهی ظاهر بتهوون اظهارنظر کردهاند؛ چراکه زنی به نام فراو فیشر، یکی از آشنایان نزدیک بتهوون، نیز رنگ پوست او را مشکی مایل به قهوهای وصف کرده است. نویسندهی اتریشی به نام فرانز گریلپارزر نیز بتهوون را «تکیده و تیره» وصف کرده است.
بااینهمه، ظاهر بتهوون، تنها استدلال مدافعان نظریهی سیاهپوستبودن بتهوون نیست. مدافعان این نظریه به دوستی آهنگساز با جورج بریجتاور، نوازندهی ویولن انگلستانی آفریقاییتبار نیز اشاره میکنند. به نظر مدافعان این نظریه، دوستی بتهوون با بریجتاور از آنجا نشئت میگیرفت که هر دو میراثی یکسان، یعنی آفریقایی را پشتسرشان میدیدند. بااینحال، دوستی بتهوون با بریجتاور بهدلایلی کاملا آشکار اصلا غیرعادی نبوده است. اگرچه اروپاییان قرن نوزدهم عمدتا سفیدپوست بودهاند، مسیرهای تجاری پرترددی که از مدیترانه گذر میکرد، اساسا بدینمعنا است که سیاهپوستان آفریقایی فراوانی بهطور مستمر با اروپاییان سفیدپوست مواجه میشدند.
درواقع، همین موضوع است که شواهد دیگری را نیز برای نظریهی یادشده فراهم میکند. باتوجهبه اینکه سیاهپوستان آفریقایی مکررا از اروپا دیدن میکردند، گاهی نیز ترجیح میدادند برای زندگی به اروپا نقلمکان کنند و از همینجا است که برخی عقیده دارند مادر بتهوون با یکی از همین مهاجران آفریقای دیدار کرده و این دیدارهای پرشور بعدها به عشقی گناهآلود منتهی شده است.
عمدهی مورخان بر این باورند که بتهوون فرزند یوهان و ماریا ماگدالنا کوریش فانبتهوون بوده که هر دو اجدادی ولامسی داشتند؛ اما تمام اینها از پخششدن شایعاتی درباره رابطهی مخفیانهی مادر بتهوون یا یکی از اجداد او با فردی از نژاد آفریقایی مانع نمیشود.
بهگفتهی محققان مرکز مطالعات بتهوون در دانشگاه سنخوزه، اساسِ نظریهی سیاهپوستبودن بتهوون بر این فرض استوار است که بتهوون فرزندی نامشروع بوده است. این سرنخهای تاریخی دربارهی نژاد بتهوون کاملا تأملبرانگیز هستند و قطعا شایعاتی که دربارهی خانواده آهنگساز شهیر در جریان هستند، به همین ترتیب جالب و بهشدت پرمناقشه هستند. دراینمیان، دیگرانی نیز هستند که اصلا به این شایعات و شواهد تاریخی کاری ندارند و بهترین مدرک برای اثبات سیاهپوستبودن بتهوون را موسیقی سحرانگیز او میدانند.
یکی از گروههای موسیقی به نام Beethoven Was African در سال ۲۰۱۵ آلبومی منتشر کرد که در آن تلاش کرد ثابت کند قطعات موسیقی بتهوون ریشهای آفریقایی داشتهاند. هرچند این فرض افراطی است، اصلا هم ایدهی تازهای نیست؛ زیرا در دههی ۱۹۶۰، در یکی از سری «کتابهای مصور چارلی براون» به نظریهی سیاهپوستبودن بتهوون پرداخته شده بود. در یکی از این کتابهای مصور، پیانیستی که قطعهای از بتهوون را اجرا میکرد، با تعجب میگوید: «باورم نمیشود من تمام عمرم سول [موسیقی با خاستگاه سیاهان] مینواختم و خودم خبر نداشتم!»
بااینحال، در واقعیت شواهد بسیار کمی وجود دارد که نشان دهد بتهوون سیاهپوست بوده است. در همین حال، گروه دیگری نیز وجود دارد که اساسا مطرحکردن این سؤال را اشتباه میدانند. درحقیقت، این افراد اساسا میگویند مردم باید بهجای گمانهزنیهای بیحاصل دربارهی نژاد بتهوون، به آهنگسازان سیاهپوستی که کتابهای تاریخ آنها را بهدلایلی فراموش کردهاند، توجه بیشتری نشان دهند.
بسیاری از معاصران بتهوون او را با صفاتی همچون «تیره» و «سبزهرو» با «پوستی به رنگ مشکی مایل به قهوهای» توصیف کردهاند
کِرا تورمن استاد زبان و ادبیات و تاریخ آلمان از دانشگاه میشیگان است که تباری آفریقایی دارد. او دراینباره در صفحهی توییتر خود نوشت: «بهجای مطرحکردن این سؤال که آیا بتهوون سیاهپوست بود، بهتر است بپرسید چرا من دربارهی جورج بریجتاور چیزی نمیدانم؟» این استاد دانشگاه درادامه نیز خاطرنشان میکند: «صادقانه بگویم دیگر به بحث دربارهی سیاهپوستبودن بتهوون نیازی ندارم؛ بلکه به افرادی احتیاج دارم که موسیقی بریجتاور و امثال او را پخش کنند.»
با این اوصاف، تورمن بهخوبی میداند ادعای سیاهپوستبودن بتهوون اساسا از کجا نشئت گرفته است. او عقیده دارد: «سفیدپوستان بهلحاظ تاریخی همواره هرگونه ارتباط سیاهپوستان با نبوغ و نوابغ را انکار کردهاند. از بسیاری از جهات هیچ فردی در تاریخ جهان بهاندازهی بتهوون با نبوغ گِره نخورده است و همواره او را با نبوغ یکی دانستهاند.»
این استاد دانشگاه درادامه میافزاید فرض سیاهپوستبودن بتهوون بسیار قوی و مهیج و وسوسهبرانگیز بود؛ چون باورها و درک مردم ایالات متحدهی آمریکا و سراسر جهان دربارهی نژاد و سلسلهمراتب نژادی را از اساس واژگون میکند. بهباور تورمن، هنوزهم آهنگسازان سیاهپوست خوشقریحه زیادی وجود دارند که آثار نبوغآسای آنان در تاریخ نادیده گرفته شدند. برای مثال، بریجتاور کودک اعجوبهای همچون موتسارت بود که هیچوقت مانند همتای اتریشیاش به شهرت دست نیافت.
بااینحال، ژوزف بولون، آهنگساز سیاهپوست فرانسوی در دوران حیاتش بهشدت تحسین شد و برخی از آهنگسازان مشهور سیاهپوست آمریکایی ازجمله ویلیام استیل و ویلیام لوی داوسون و فلورانس پرایس از کسانی بودند که در طول عمرشان نیز با استقبال چشمگیر مردم مواجه شدند. وقتی پرایس سمفونی شمارهی ۱ خود را در سال ۱۹۳۳ اجرا کرد، به اولین زن سیاهپوستی تبدیل شد که در ارکستری بزرگ به اجرای موسیقی میپرداخت و مردم از کنسرت او استقبال پرشوری کردند؛ چنانکه روزنامه «شیکاگو دیلینیوز» نیز دربارهی کنسرت خاطرهانگیز او نوشت: «اثری بینقص که پیام خود را با خویشتنداری و درعینحال شورواشتیاق فراوان به شنونده منتقل میکند و شایستهی جایگاه همیشگی در رپرتوار اجرایی ارکستر سمفونیک است.»
پرایس و دیگر آهنگسازان و نوازندگانی نظیر او با گذشت زمان بهدست فراموشی سپرده میشوند. این در حالی است که آثار آهنگسازانی همچون بتهوون با شدت و حدّت تمام در فیلمها و سریال و برنامههای تلویزیونی شنیده میشود و در همان حال، بر آثار آهنگسازان سیاهپوست هرچه بیشتر گَرد فراموشی مینشیند. اما بالاخره آیا بتهوون سیاهپوست بود؟ شاید بهتر باشد این سؤال را به نحو دیگری مطرح کنیم: اگر بتهوون سیاهپوست بود، آیا به شهرت افسانهای که حالا از او سراغ داریم، دست پیدا میکرد یا از او نیز همچون بیشمار آهنگسازان بااستعداد سیاهپوستی که در تاریخ گم شدهاند، صحبتی بهمیان نمیآمد؟
اشتراک گذاری با دوستان