- -
-
۱ دی ۱۴۰۰
در صورت نابودی انسانها، آیا ممکن است حیوانات دیگر به هوش و مهارتهای ما دست پیدا کرده و بر زمین تسلط پیدا کنند؟
انسانها در میان حیات روی زمین بسیار منحصربهفرد هستند. تا آنجا که میدانیم، ما تنها گونه زندهای هستیم که هوش بالاتری را تکامل میدهیم، لباس میپوشیم، غذای خود را میپزیم، گوشیهای هوشمند اختراع میکنیم و وقتی رمز عبورمان را فراموش میکنیم، نمیتوانیم از گوشیهایمان استفاده کنیم. اما اگر انسانها بهطور ناگهانی منقرض شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه حیوانات دیگری ممکن است تکامل پیدا کنند تا به هوش و مهارتهای موردنیاز برای ایجاد جوامع بزرگ و پییچیدهای مانند جوامع انسانی دست پیدا کنند؟
مارتا رایسکیند، بومشناس مولکولی در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی، به لایوساینس گفت با فناوری مدرن توالییابی ژن و درک ما از تکامل، در پیشبینیهای کوتاهمدت عملکرد بسیار خوبی داریم. برای مثال میتوانیم پیشبینی کنیم که اگر همین فردا، انسانها بهطور ناگهانی منقرض میشدند، تغییرات اقلیمی بسیاری از گونهها را به سمت تحمل خشکسالی حرکت میداد تا بتوانند زنده بمانند. گونههایی که به سرما سازگاری دارند، دچار مشکل میشوند و بعید است که خرسهای قطبی و پنگوئنها در هزارههای پس از نابودی انسان رونق پیدا کنند.
دوگال دیکسون، زمینشناس، نویسنده حوزه علمی و نویسنده کتاب نظری «پس از انسان: جانورشناسی آینده» در این زمینه به همگرایی تکاملی اشاره میکند.
همگرایی فرایندی تکاملی است که طی آن دو موجود غیرمرتبط درنهایت صفات مشابهی را ایجاد میکنند تا در محیط خاصی بتوانند موفق شوند یا زیستگاه خاصی را پر کنند. دیکسون گفت مثال کلاسیک شکل ماهیها است. ماهیها با بدنهای لیز و اژدرمانند (نوعی سلاح انفجاری پرتابی) و بالههای تثبیتکنندهی خود برای زندگی در آب بهینه شدهاند. اگرچه دلفینها نیز بهطور مستقل طرح بدنی مشابهی را تکامل دادهاند (دلفینها برخلاف ماهیها، پستانداران خونگرم و تنفسکننده هوا با زمینه تکاملی کاملا متفاوت هستند).
شامپانزهها از ماهرترین جانوران استفادهکننده از ابزار در طبیعت هستند
براساس پژوهشی از دانشگاه منچستر، یکی از ویژگیهایی که انسان را در ایجاد و استدلال فضایی بسیار توانا میسازد، دستهای ماهر او است. گونه دیگر، برای ایفای همان نقش اکولوژیکی (یعنی ساختن شهرها و تغییر شدید محیط زیست)، باید توانایی مشابهی برای دستکاری اشیاء پیدا کند. بهعبارتدیگر، آنها به شستهای مخالف یا حداقل معادل انگشتان شست نیاز دارند.
نخستیهای دیگر مانند شامپانزهها (Pan troglodytes) و بونوبوها (Pan paniscus)، نزدیکترین خویشاوندان زنده ما، انگشتان شست مخالفی دارند که در طبیعت از آن برای ساخت ابزار استفاده میکنند. این احتمال وجود دارد که اگر انسانها منقرض شوند، این نخستینیان جایگزین ما انسانتباران شوند و سیاره میمونها را تشکیل دهند.
نمونهای برای این نوع همپوشانی وجود دارد. طبق مطالعهای که سال ۲۰۲۱ در مجلهی Nature منتشر شد، گونه ما در جریان آخرین عصر یخبندان یعنی ۴۰ هزار سال پیش، توانست نسبت به نئاندرتالهای باهوش بیشتر دوام بیاورد. بااینحال، احتمالا صدها هزار یا حتی شاید میلیونها سال تکامل طول میکشد تا کپیهای دیگر توانایی ساخت و استفاده از ابزارهای پیچیده را پیدا کنند. در این زمینه، باید بدانید جد مشترک میان انسانها و شامپانزهها حدود ۷ میلیون سال پیش زندگی میکرد.
اما هر فاجعهای که به اندازه کافی برای نابود کردن انسانها قوی باشد، احتمالا شامپانزهها را نیز از بین خواهد برد و در این صورت، کاندیدای دیگر استفادهکننده از ابزار برای پر کردن جای انسان، پرندگان خواهند بود.
زمانی که ۶۶ میلیون سال پیش، دایناسورهای غیرپرنده منقرض شدند، پستانداران پیشرفت کردند و بسیاری از کنامهای اکولوژیکی خالی را پر کردند. اگر انسانها نابود شوند، شاید پرندگان، تنها دایناسورهای بازمانده، بتوانند جای ما را بهعنوان باهوشترین جانوران خشکی پر کنند.
با این وجود باور رایجی وجود دارد، پرندگان بسیار باهوش هستند: طبق مقالهای که سال ۲۰۲۰ در مجلهی Science منتشر شد، تیزهوشی پرندگانی مانند کلاغها و غرابها حتی با شامپانزهها نیز برابری میکند. براساس مطالعه مشهوری که در سال ۲۰۰۲ در مجلهی Science منتشر شد، برخی پرندگان میتوانند با استفاده از پاها و منقار خود سیمها را به شکل قلاب درآورند. کاسکو یا طوطی خاکستری آفریقایی آموزشدیده (Psittacus erithacus) میتواند بیش از ۱۰۰ کلمه را یاد بگیرد و قدرت انجام ریاضیات ساده را دارد و مفهوم صفر را درک میکند.
پرندگان میتوانند در گروههای بزرگ با هم جمع شوند و برخی از آنها مانند جولای اجتماعی (Philetairus socius) حتی مکانهای لانهسازی مشترک میسازند. براساس پژوهش منتشرشده در مجلهی Frontiers in Ecology and Evolution، برخی از لانههای این پرندگان برای چندین دهه در اشغال پرندگان میماند. اگرچه این سکونتگاههای درختی شباهت چندانی به کلانشهرهای انسانی ندارد.
کلنیهای بلند موریانهها در سراسر ساوانای آفریقا پراکنده است
اما گروه دیگری از جانوران نیز وجود دارند که در دستکاری اشیاء با استفاده از هر هشت عضو خود مهارت بالایی دارند. جنیفر ماتر، پژوهشگر هوش سفالوپودها در دانشگاه لثبریج کانادا گفت: «هوش درنتیجه تأثیر ناشی از محیط، رفتار شما را تغییر میدهد».
با این معیار، اختاپوسها احتمالا باهوشترین حیوانات غیرانسان روی زمین هستند. براساس پژوهشی که سال ۲۰۲۰ در مجلهی The Biological Bulletin منتشر شد، آنها یاد میگیرند که بین اشیاء واقعی و مجازی تمایز قائل شوند و حتی میتوانند با حذف جلبکهای ناخواسته از خلوتگاه خود و ایجاد موانعی در ورودی با استفاده از پوستهها، محیط خود را مهندسی کنند. همانطور که با کشف اوکتلانتیس (شهر اختاپوسها) در آبهای استرالیا نشان داده شده است، آنها بهنوعی در جوامع زندگی میکنند.
اگرچه اختاپوسها برای سازگاری به حیات روی زمین بهشدت تحت فشار قرار خواهند گرفت. مهرهداران در سلولهای خونی خود آهن دارند که با کارآمدی بسیار بالایی به اکسیژن متصل میشود. درمقابل، اختاپوسها و خویشاوندان آنها سلولهای خونی مبتنیبر مس دارند. این مولکول با کارآیی پایینتری به اکسیژن متصل میشود. درنتیجه، اختاپوسها میتوانند در آبهای غنی اکسیژن زندگی کنند ولی قدرت زندگی در هوای رقیق را ندارند و با کاهش سطح اکسیژن، کارآیی متابولیسم آنها کاهش پیدا میکند.
به همین دلیل، بهنظر ماتر بعید است که اختاپوسها و سفالوپودهای دیگر بتوانند به خشکی منتقل شوند و بهعنوان باهوشترین و تاثیرگذارترین جانوران خشکی جای انسان را بگیرند. او در این زمینه بیشتر به حشرات اجتماعی مانند مورچهها و موریانهها فکر میکند. او میگوید: «فکر میکنم حشرات نسبتبه ما سرسختتر هستند. آنها از سفالوپودها هم سرسختتر هستند».
علت این است: حشرات بهطور باورنکردنی با محیط های متنوع سازگار هستند. آنها حدود ۴۸۰ میلیون سال است که روی زمین وجود دارند. حشرات به گونهای تکامل پیدا کردهاند که تقریبا هر نوع زیستگاه قابل تصوری را اشغال کردهاند؛ از پرواز کردن تا نقب زدن و شنا کردن و حتی ساختن برجهای شهرمانند پیچیده. سازماندهی کلنیهای مورچهها و موریانهها احتمالا بیش از هرگونه غیرانسانی دیگری روی زمین، شبیه تمدن انسانی است.
براساس پژوهشی که سال ۲۰۱۷ در مجلهی Proceedings of the Royal Society B منتشر شد، مورچهها قارچها را پرورش میدهند و موریانهها میتوانند با استفاده از ارتعاشات در فواصل طولانی درون کلنیهای خود با هم ارتباط برقرار کنند. اگر انسانها منقرض شوند، با فرض اینکه این حشرات بتوانند از تغییرات اقلیمی جان سالم به در ببرند، ممکن است بر جهان تسلط پیدا کنند.
البته همه اینها حدس و گمان است. بیشبینی واقعی تکامل در مقیاس زمانی زمینشناسی عملا غیرممکن است. بهگفتهی رایسکیند، هرچه دورتر بروید، دقت شما کمتر میشود. زیرا عوامل شگفتانگیز دیگری وجود دارند که موجب تنوع میشوند. این عوامل شامل جهشهای تصادفی، رویدادهای انقراض ناگهانی و گلوگاه جمعیتی است. گلوگاه جمعیت پدیدهای است که طی آنگونهای از آستانه انقراض نجات پیدا میکند، اما بخش زیادی از تنوع ژنتیکی خود را از دست میدهد.
حتی دشوارتر است که پیشبینی کنیم که آیا گونه دیگری هوشی در سطح انسان حاصل خواهند کرد یا تمایلی برای ساخت شهرها خواهد داشت. ماتر فکر میکند چنین اتفاقی میتواند رخ دهد اما نه بدون میلیونها سال فشار انتخاب مناسب. بااینحال، دیکسون کمتر خوشبین است. او میگوید: «فکر نمیکنم طبیعت این اشتباه را دوباره تکرار کند».
اشتراک گذاری با دوستان