- -
-
۱۴ آبان ۱۴۰۰
ترکیب بندی یکی از مهمترین بخشهای عکاسی است که میتواند به شکل چشمگیری به انتقال احساسات و بهبود عکس کمک کند اما ترکیببندی هم مانند هر مهارت دیگری مستلزم رعایت نکاتی است که در این مقاله به آنها اشاره میکنیم.
تقریبا تمام عکاسهای تازهکار با یادگیری ترکیببندی دستوپنجه نرم میکنند. ترکیببندی اهمیت زیادی در عکاسی دارد و متأسفانه یادگیری آن کمی دشوار است. از نظر تعریفی، ترکیببندی به رابطهی بین عکاس و سوژه گفته میشود. اما چگونه میتوان ترکیببندی و زاویهی دید خلاقانه را یاد گرفت؟ هدف از آموزش ترکیببندی رسیدن به سبک در عکاسی است و به افراد کمک میکند آن طور که میخواهند دنیا را ببینند.
ترکیب بندی در عکاسی چیست؟
به بیان ساده، ترکیببندی به چگونگی آرایش عناصر یک عکس گفته میشود. در نتیجه هنرمند باید عناصر را به گونهای در قاب بچیند که بیشترین جذابیت را برای مخاطب داشته باشد. عکس خوب دارای عناصر و بخشهای متعددی است که ترکیب آنها باید برای مخاطب خوشایند باشد. ترکیببندی دقیقا به روایتگری عکاس در یک قاب مشخص وابسته است.
چرا ترکیب بندی در عکاسی اهمیت دارد؟
شاید عکسهایی را دیده باشید که سوژههای آنها به شکلی تأثیرگذار چیدمان شدهاند اما خود نمیتوانید چنین عکسهایی را بگیرید. در این صورت باید مشکل را در ترکیببندی جستجو کنید. ترکیببندی شامل تمام عناصری میشود که در یک عکس قرار میگیرند. اغلب اوقات یادگیری جنبهی تکنیکی عکاسی کار سادهای است اما ترکیببندی معیاری برای تشخیص عکس خوب از عکسی با جذابیت کمتر است. این روزها تقریبا تمام افراد دوربین دارند اما چگونه میتوان در میان سیل انبوهی از عکسها، به خلاقیت بصری رسید و آثار متمایزی را خلق کرد.
با یادگیری اصول ترکیببندی میتوانید عناصری جذاب را به تصاویر خود اضافه کنید و سبکتان را از دیگران متمایز کنید. در ادامه به معرفی اصول ترکیببندی میپردازیم که میتوانید به صورت واحد یا ترکیبی از آنها استفاده کنید. همه چیز بستگی به خودتان دارد.
عناصر ترکیب بندی در عکاسی
خط
خطوط میتوانند به بهترین شکل ممکن چشم بیننده را در قاب عکس هدایت کنند. چه چیزی بهتر از خطی قوی و مشخص که چشم بیننده را به سمت سوژه جلب میکند؟ خطوط راهنما به خطوطی گفته میشوند که در جهت سوژه قرار دارند. علاوه بر خطوطی که به سوژه ختم میشوند میتوانید خطوط متعددی را در تصویر قرار دهید که همگرا میشوند یا به سمت سوژه قرار دارند.
یکی از راههای جالب برای استفاده از خطوط، گوشههای تصویر است. گوشههای تصویر خنثی هستند. رودخانهها و جریانهای مختلف از بهترین عناصر برای نمایش خطوط راهنما، حرکت و رنگ در تصویر هستند. خطوط همگرا هم میتوانند لبههای ساختمانها، درختها یا گروهی از لبهها باشند که به سمت وسط تصویر اشاره میکنند.
شکل و فرم
شکل و فرم از عناصر مشابه طراحی هستند. تنها تفاوت آنها این است که فرمها سهبعدی هستند، وزن، ارتفاع و عمق دارند. عکاسی به نمایش سهبعدی یک چشمانداز گفته میشود. نقاشی دارای شکلها و عکاسی دارای فرمهای بیشتر است. هر چقدر فرمها جذابتر باشند، جذابیت عکس هم افزایش مییابد. فرمها میتوانند مثل ساختمانها هندسی یا میتوانند مثل اشخاص یا حیوانات باشند.
ارزش
ارزش به میزان تیرگی یا روشنی عناصر در عکس گفته میشود و میزان سفیدی، سیاهی و خاکستریهای تصویر را تعیین میکند. زیبایی عکاسی به معنی استفاده از سیاه و سفیدها برای ساخت تصاویر قدرتمند است. اغلب اوقات عکاسها به دنبال رنگهای درخشان یا دیگر جنبههای چشمانداز هستند و تنها و تیرگی و روشنیها را فراموش میکنند.
فضا
قرار دادن فرمها و شکلها باعث اشغال فضایی در تصویر میشوند. معمولا فضاهای منفی در اطراف و بین فرمهای دیگر باقی میمانند که همان فضاهای خالی هستند. فضای منفی خود یکی از عناصر جذاب در ترکیببندی است. معمولا وقتی به دنبال عکاسی بهویژه در مناطق شهری یا ثبت پرتره هستید، تنها فرمهای داخل قابل اهمیت ندارند، بلکه فضایی که توسط این فرمها اشغال نشده هم میتواند بر زیبایی عکس تأثیر بگذارد. به یاد داشته باشید هنگام استفاده از سیلوئت، فرمها به شکل تبدیل میشوند و میتوان از آنها بهعنوان ابزار قدرتمندی در ترکیببندی عکس استفاده کرد.
رنگ
نظریهی رنگ یکی از ابزارهای مفید برای طراحان گرافیک، طراحان مد و طراحان داخلی است. برخی ترکیبها مکمل یکدیگر هستند و میتوانند جلوههای بصری جذابی را خلق کنند. رنگ از سه بخش تشکیل میشود: فام (hue)، ارزش (value) و شدت (intensity).
در دایرهی رنگ، رنگهای مکمل روبهروی یکدیگر قرار میگیرند
اگر از محصولات ادوبی استفاده میکنید بدون شک میدانید که hue (فام) همان نام رنگ است (برای مثال قرمز، آبی، سبز). Intensity یا شدت به اشباع رنگ اشاره دارد (میزان درخشندگی یا خلوص رنگ)، درحالیکه value (ارزش) به میزان روشنایی یا تاریکی رنگ گفته میشود.
تعدادی طرح رنگی اولیه وجود دارند که با یکدیگر سازگارند. هنرمندان، طراحان گرافیکی و عکاسها معمولا از این تمهای رنگی استفاده میکنند. این نظریههای رنگی ساده بهویژه برای رسیدن به ترکیببندی مناسب، مؤثر هستند. به یاد داشته باشید که گاهی دایرهی رنگ را ببینید. نظریههای رنگی مختلف، رنگهای مکمل، رنگهای همخانواده، رنگهای اصلی، ثانویه و ثالث و همچنین تمهای رنگی مونوکروم و سیاه و سفید را مطالعه کنید.
در این تصویر از تم رنگهای مکمل آبی و نارنجی استفاده شده است
اگر به سایت color.adobe.com بروید میتوانید روشهای خوبی را برای بررسی طرحهای رنگی مختلف پیدا کنید. در این سایت میتوانید رنگهای سازگار و رنگهای غالب عکس را پیدا کنید. با این ابزار میتوانید به ترکیب دقیق از رنگهای مکمل، رنگهای سرد، گرم، مونوکروم و همخانواده برسید.
بافت
بافت به عنصر قابل لمس یک شیء گفته میشود. در عکاسی، حس لمسی وجود ندارد. تمام عکسها حس یکسانی دارند در نتیجه بافت در عکاسی به چیزی گفته میشود که حس لمس در واقعیت را منتقل کند. برای مثال اگر از یک کاکتوس عکاسی میکنید در واقع حسی را که کاکتوس به بیننده منتقل میکند، نشان میدهید. از نظر ترکیببندی ایجاد بافت در بخشی از قاب میتواند تا حد زیادی بر مخاطب تأثیر بگذارد.
از بافت میتوانید برای ایجاد کنتراست بین دو عنصر استفاده کنید: برای مثال جنس نرم در مقابل جنس سخت. همچنین میتوانید با استفاده از بافتها شکلها و خطوط راهنمای جالب را خلق کنید. برای کار با بافت باید به جهت نور دقت کنید. نوری شدید که از گوشه میتابد میتواند برای تأکید بر بافت به کار برود. تابش نور نرم از مقابل میتواند به مسطحسازی سطح کمک کند.
اصول و قواعد ترکیب بندی
ریتم
ریتم به معنی ایجاد حرکت با الگوها و شکلهای تکراری تصادفی یا منظم در قاب تصویر گفته میشود.
تعادل
اگر ترکیببندی را به دو بخش (بالا پائین یا چپ و راست) تقسیم کنید آیا به نظر میرسد این دو بخش به یکدیگر تعلق دارند؟ تعادل به این معنی نیست که دو بخش تصویر لزوما متقارن باشد. بلکه وقتی یک شیء را در یک بخش تصویر برای جلب توجه مخاطب قرار میدهید باید در بخش دیگر هم عنصری را قرار دهید که بین عناصر تعادل ایجاد شود. تصاویر نامتعادل چشم بیننده را تنها به یک بخش جلب میکنند و باعث نمیشوند نگاه در کل عکس جریان پیدا کند.
تعادل در قاب تصویر مهم است. در تصویر فوق درختهای تیره با رنگ سفید آبشار تعادل ایجاد میکنند. در ویرایش نهایی تصویر هم روی مه تأکید بیشتری شده تا به ایجاد یکپارچگی تصویر کمک کند.
تناسب
تناسب به اندازهی اشیای داخل قاب نسبت به اشیای دیگر گفته میشود. میتوان با اغراق در تناسبها یا تغییر زاویهی دوربین ترکیببندی زیبایی را به وجود آورد. عکاس همچنین میتواند سوژهها را متناسب با فوکوس در تصویر قرار دهد.
تأکید
تأکید نشان میدهد که عناصر چگونه میتوانند چشم بیننده را به شیء مشخصی در قاب هدایت کنند. برای مثال میتوان با نورپردازی گزینشی بر سوژههایی مشخص تأکید کرد. روشهای دیگر برای تأکید بر سوژه شامل خطوط راهنما و تناسبها است. حتی پوشش و قرارگیری سوژهها در تصویر هم میتوانند به تأکید کمک کنند.
هارمونی
هارمونی از رنگ، بافت، خط و دیگر ابعاد هنر برای اشاره به شباهتهای سوژه در یک تصویر استفاده میکند. تصاویر دارای هارمونی اغلب بر شباهت سوژهها تأکید دارند و از ویژگیهای مشترک بین سوژهها استفاده میکنند.
کنتراست
کنتراست یکی از مفاهیم مهم در ترکیببندی است. بااینحال، کنتراست تنها به سایه روشن محدود نمیشود. میتوانید از کنتراست رنگی، تضاد و کنتراست مفهومی هم استفاده کنید.
حرکت
واضح است که هیچ عنصری در تصویر ثابت حرکت نمیکند؛ اما با استفاده از تنظیماتی مثل سرعت شاتر، بزرگنمایی و کوچکنمایی میتوان حس حرکت را منتقل کرد.
اصول ترکیب بندی گشتالت
تشابه
نمایش تشابه سوژهها یکی از ابزار قدرتمند ترکیببندی است. براساس این اصل اشیایی که دارای رنگ، اندازه، بافت و بهطور کل ویژگیهای مشابه هستند همراه با یکدیگر دیده میشوند. اغلب اوقات بیننده به دنبال حس یکپارچگی در تصویر است در نتیجه اشتراکگذاری ویژگیهای مشترک میتواند به انتقال این حس کمک کند.
پیوستگی
پیوستگی به چگونگی قرارگیری شکلها در کنار یکدیگر گفته میشود که از یک شکل به شکل دیگر ختم میشوند بهطوریکه انتهای یک شکل بهطور مستقیم به شکل یا شکلهای بعدی اشاره دارد. یکی از عناصر پیوستگی «جریان» است. پیوستگی نشان میدهد سوژههای داخل ترکیببندی از یک موقعیت به موقعیت بعدی جریان پیدا میکنند. در این حالت ذهن تصور میکند مسیر سوژه یا اشیا تا بیرون عکس هم ادامه دارند.
یکپارچگی یا تکمیل
یکپارچگی یکی از اصول دشوار ترکیببندی در عکاسی است اما ترکیببندی براساس این اصل به تولید تصویری جامع میانجامد. ذهن معمولا اشیایی را که در تصویر وجود ندارند کامل میکند. بخشی از مهارت ترکیببندی هم به شناخت شکلها و طراحی براساس آنها وابسته است. اصل یکپارچگی به شما کمک میکند شکلهای یک سوژه را ببینید. برای مثال در عکس زیر، گلهای آبی بلوک رنگی یکپارچهای را در دو سوم عکس به وجود آوردهاند. خط افقی قوی هم بالای آنها قرار دارد. با اینکه درختها از میان خط عبور کردهاند، خط همچنان پیوسته به نظر میرسد. براساس اصل گشتالت، ذهن فورا شکاف ایجادشده را پر میکند و خط پیوسته را تصور میکند.
مجاورت
وقتی اشیا را در تصویر کنار هم قرار میدهید مانند بخشی از یک کل یا گروه بزرگتر به نظر میرسند. یکی از نمونههای مجاورت را میتوانید هنگام عکاسی با لنز تلهفوتو ببینید. برای این کار میتوانید تصویر را فشرده کنید تا تمام بخشهای تصویر نزدیک به یکدیگر قرار بگیرند. برای مثال دو رشتهکوه مجزا با وجود فاصلهی زیاد ممکن است مانند بخشی از یک رشتهکوه به نظر برسند.
تقارن
انسان ذاتا نظم را دوست دارد. وقتی عکسی با ترکیببندی انعکاس یا الگوی زیبایی در آن میبینید، خود به خود نظرتان جلب میشود. وقتی صحنههایی با پتانسیل تقارن بالا دارید، باید نظم آنها را رعایت کنید. اگر نمیتوانید این کار را هنگام عکاسی انجام دهید میتوانید بهراحتی عکستان را در فرایند ویرایش نهایی اصلاح کنید.
اگر میخواهید عمدا تصویر را نامتقارن کنید، لازم است به گونهای این کار را انجام دهید که مخاطب متوجه عمدی بودن آن شود. وقتی تقارن کمی دچار خطا باشد ممکن است ترکیببندیتان خوب به نظر نرسد. یکی از نمونههای استفاده از تقارن، انعکاس در ترکیببندی است. در این عکس ترکیبی از قانون یک سوم و تقارن برای ترکیببندی صحنه به کار رفتهاند. درخت درست خارج از مرکز و در سمت راست قاب قرار دارد اما آب دریاچه دارای تقارن است.
نکاتی برای یافتن ترکیببندی مناسب
الهام گرفتن و یادگیری بصری
رسیدن به دیدگاه هنری نیاز به زمان دارد و یک شبه به دست نمیآید. یکی از راههای خوب و کاربردی برای یادگیری عناصر بصری رفتن به کلاس نقاشی است. سعی کنید در یک کلاس نقاشی ثبت نام کنید. روش کار با مدیومها و ابزارهای مختلف را بیاموزید. همچنین به نقاشیهای کلاسیک نگاه کنید و سعی کنید محیط اطراف آنها را ارزیابی کنید. از خود بپرسید چگونه میتوانید با دوربین عکاسی به ترکیببندی مشابهی برسید؟ نقاشان در گذشته چگونه از نور استفاده میکردند؟ گرچه سوژههای نقاشی ممکن است مربوط به قرنهای گذشته باشند، چه ایدهای را میتوانید برای آثار فعلی خود برداشت کنید؟ چه زمانی از روز نورپردازی مشابهی میبینید؟ کدام موقعیتها مشابه موقعیت مکانی نقاشی هستند؟
میتوانید از آثار نقاشان امپرسیونیست انتزاعی هم الهام بگیرید. برای مثال به آثار نقاشهایی مثل ریچارد دیبنکورن و جکسون پولاک نگاه کنید. میتوانید در طبیعت و اشیا نقشهای مشابه را پیدا کنید. بهطور کلی سعی کنید مرتب آثار نقاشان مختلف را ببینید و از آنها برای ترکیببندی کمک بگیرید.
برای عکاسی برنامهریزی و تحقیق کنید
سعی کنید قبل از شروع عکاسی ایدهای را در ذهن داشته باشید؛ زیرا ممکن است بسیاری از لحظهها را از دست بدهید. برای مثال هنگام عکاسی از پرتره باید بدانید در چه نقطهای از شهر یا اطراف آن میخواهید عکاسی کنید؛ زیرا بعدا ممکن است وقت خود را تلف کنید. برنامهریزی میتواند از اتلاف وقت جلوگیری کند.
زود برسید
صرفنظر از اینکه عکاسی پرتره، رویداد اجتماعی، حیات وحش یا منظره انجام میدهید داشتن ایدهای خوب از شرایط و احتمالات فعلی میتواند در واکنش شما نسبت به عکاسی تأثیرگذار باشد. در نتیجه همیشه سعی کنید کمی زودتر از زمان تعیینشده در محل عکاسی حاضر شوید.
تکنیک های ترکیب بندی در عکاسی
فوکوس انتخابی
فوکوس انتخابی روشی برجسته برای قرار دادن عنصر نمادین در قاب است. با قرار دادن سوژه در فوکوس و تار کردن بقیهی تصویر میتوانید بر اهمیت سوژه تأکید کنید. با تغییر عمق میدان میتوان به این اثر رسید و به دقت و جذابیت ترکیببندی کمک کرد. این روش برای عکاسی از پرتره و عکاسی حیات وحش بسیار مناسب است. وقتی نقطهی فوکوس جذابی دارد که در آن تصویر دارای یک سوژهی اصلی است با این تکنیک میتوانید چشم بیننده را به سمت سوژه هدایت کنید.
سادگی
وقتی از عناصر موجود در قاب گیج میشوید از خود بپرسید جذابترین سوژه چیست؟ سپس سعی کنید روی آن تمرکز کنید. سعی کنید همه چیز را ساده نگه دارید تا بیننده آنچه را که میخواهید ببیند. تمام تصاویر دارای پیشزمینهی جذاب نیستند. میتوانید از سه یا چهار سوژهی جذاب آسمان برای جلب توجه بیننده استفاده کنید. در این عکس، از یک پسزمینهی بسیار ساده برای جلب توجه مخاطب به درخت استفاده شده است. این عکس با استفاده از فضای منفی حسی از سادگی و کمینهگرایی را منتقل میکند.
تغییر زاویهی دید
اغلب عکسها از سطح چشم به ثبت میرسند. سعی کنید زاویه را بالاتر یا پائینتر از دید تغییر دهید و به ترکیببندی اصیل و جذابی از یک سوژهی مشخص برسید. برای مثال این تصویر از روی پشتبام گرفته شده است.
انواع ترکیب بندی در عکاسی
در عکاسی، تعداد زیادی قوانین و نسبت طلایی وجود دارد که از آنها میتوانید برای تأکید بر نقاط جذاب ترکیببندی استفاده کنید. این نسبتها قاب را با استفاده از خطوط و منحنیها به بخشهای کلیدی تقسیم میکنند. با نسبت طلایی میتوانید عناصر را به شیوهای صحیح در ترکیببندی جایگذاری کنید، چشم بیننده را به سمت سوژههای موردنظر هدایت کنید و توجه مخاطب را جلب کنید. در ادامه به چند قانون مهم ترکیببندی اشاره میکنیم:
قانون یکسوم
حتما دربارهی قانون یک سوم میدانید یا حداقل یک بار دربارهی آن شنیدهاید. اغلب دوربینها از جمله دوربینهای گوشی هوشمند دارای تنظیمات گرید یک سوم هستند. گرید یکسوم از چهار خط شامل دو خط عمودی و دو خط افقی تشکیل میشود که در فاصلهی برابری از یکدیگر روی تصویر قرار دارند. در نتیجه با این خطوط تصویر به نه قسمت تقسیم میشود. اما قانون یکسوم دقیقا چیست؟
براساس این قانون باید عناصر خود را در راستای خطوط یا نقاط تلاقی آنها قرار دهید. میتوانید از این قانون در عکاسی پرتره و چشمانداز استفاده کنید. بهطور کلی قانون یکسوم برای انواع عکاسی نتیجهبخش است. برای مثال اگر میخواهید پرترهای تمام قد را ثبت کنید باید سوژه را در جهت یکی از خطوط گرید قرار دهید نه مرکز تصویر.
هنگامی که عکاسی منظره را انجام میدهید باید خط افق را در یکسوم بالایی یا پائین تصویر قرار دهید. به یاد داشته باشید قانون یکسوم صرفا یک راهنماست نه قانون اجباری. پس از تسلط بر عکاسی میتوانید تمام مفاهیم مثل تقارن یا حتی تکنیکهای پیچیدهتر را نقض کنید.
ترکیببندی مثلثی
محبوبترین شکل در ترکیببندی مثلث است. میتوانید از مثلث برای تعیین ژست پرتره یا عکاسی از منظرهای کوهستانی یا برج یک کلیسا استفاده کنید. یکی از ترکیببندیهای دقیق استفاده از مثلثهای طلایی است. در این تکنیک قاب در ابتدا با یک خط به دو قسمت تقسیم میشود این خط یک گوشه از تصویر را به گوشهی مقابل وصل میکند و سپس دو خط کوچکتر از گوشههای باقیمانده به آن وصل میشوند. در حالت ایدهآل میتوانید مهمترین سوژههای تصویر را در محل تقاطع این خطوط قرار دهید.
نسبت طلایی
نسبت طلایی اصطلاحی ریاضی است که در ابتدا در هنر و بعدها در عکاسی به کار رفت. این نسبت برابر است با ۱.۶۱۸ و دو روش برای پیادهسازی آن در ترکیببندی عکاسی وجود دارد.
گرید طلایی یا گرید پی
گرید یا شبکهی پی، قاب را به نه قسمت تقسیم میکند و به قانون یکسوم شبیه است. بااینحال این گرید تابع نسبت ۱: ۱:۱ یا بلوکهای هماندازه نیست. بلکه بلوکها را با نسبت ۱:۰.۶۱۸:۱ تقسیم میکند بهطوریکه در مرکز به بلوکهای کوچکی میرسید. این ترکیببندی طبیعیتر است زیرا نسبت طلایی به وفور در طبیعت پیدا میشود.
مارپیچ طلایی
مارپیچ طلایی روش دیگری برای ترکیببندی تصاویر است. یک منحنی از گوشههای تصویر شروع شده و به سمت بالای قاب هدایت میشود و سپس به سمت مرکز و پائین تصویر میپیچد. براساس این مارپیچ، حرکت و سوژهها در منحنی قرار میگیرند و جذابترین بخش قاب همتراز با مرکز مارپیچ در یک چهارم پائینی تصویر است.
مارپیچ طلایی را میتوانید در بسیاری از ساختارهای طبیعی مثل گلهای آفتابگردان، حلزون و بسیاری از عناصر طبیعی دیگر پیدا کنید. همچنین این نسبت در بسیاری از آثار هنری و ساختمانها وجود دارد. برای آموزش چشم خود میتوانید یک مارپیچ طلایی را چاپ یا ترسیم کنید و سپس از آن برای مطالعهی عکس هنرمندانی مثل ایروینگ پن (Irving Penn) یا هنری کارتیه برسون (Henry Cartier Bresson) استفاده کنید.
انعکاسها و پیشزمینهی متغیر
انعکاسهایی مثل آب میتوانند رنگ آسمان را دور برابر کنند و هیجان زیادی را به تصویر ببخشند. غیر از آب میتوانید به دنبال پیشزمینههای متغیر دیگری مثل ریشههای درخت قدیمی، برگها و گلها و زمینهای ترکخورده باشید. بهطور کلی هر چیزی که پیشزمینهی قاب را پر کند و به جذابیت تصویر اضافه کنید. همچنین بهتر است پیشزمینه شامل خطوطی باشد که به سمت سوژه هدایت میشوند.
تکرار شکلها
الگوها و شکلهای تکراری روشی عالی برای ساخت تصاویر جذاب هستند. کلید اصلی قرار دادن آنها در قاب است به گونهای که عناصر دیگر مثل الگو، رنگ، بافت و کنتراست یکدیگر را تکمیل کنند.
تکرار شکل و پیوستگی به زیبایی تصویر کمک میکنند
نور متمرکز
هرگاه شعاع نور جذابی را در آسمان دیدید میتوانید منتظر ثبت یک تصویر عالی باشید. نور متمرکز به صورت خودکار با ایجاد کنتراست بین تیرگی و روشنی جذابیت زیادی را به تصاویر میدهد.
نور متمرکز رنگینکمانی را به وجود آورده است که توجه بیننده را به داخل قاب جلب میکند
قانون فردها
براساس قانون فردها تعداد اشیای فرد در یک تصویر برای افراد جذابیت بصری بیشتری دارد. با اینکه تعداد زوج نشاندهندهی ثبات است و برای ترکیببندیهای متقارن نتیجه میدهد، تعداد فرد به چشم اجازه میدهد در تصویر جریان پیدا کند. در نتیجه براساس قانون فردها باید تعداد فرد سوژه را در ترکیببندیهای خود درنظر بگیرید. توصیه میشود از این قانون منطبق با موقعیت استفاده کنید. اگر ترکیببندی متغیری دارید از مثلث، خطوط قطری و اعداد فرد استفاده کنید و اگر ثبات و ایستایی را ترجیح میدهید از خطوط مستقیم، مربعها و اعداد زوج استفاده کنید.
در هر صورت نکتهی مهم استفاده از قوانین به سود خود و کنترل ترکیببندی است. برای مثال استفاده از قانون فردها برای عکاسی از محصول یا غذا جذابیت بیشتری دارد؛ اما نمیتوان در عکاسی از یک خانوادهی چهار نفره از این قانون استفاده کرد.
ترکیب قاب در قاب
استفاده از روش قاب در قاب، راهی مؤثر برای ایجاد عمق در یک صحنه است. در این روش سعی کنید به دنبال عناصری مثل پنجره، قوسها و شاخهها باشید که یک قاب را تشکیل میدهند. قاب لزوما نباید کل تصویر را احاطه کند.
در تصویر بالا که از میدان سن مارک ونیز گرفته شده است از گذرگاه طاقدار باسیلیکای سن مارک برای قاب بندی استفاده شده است. طاقها یکی از عناصر متداول در نقاشیهای رنسانس بودند که برای نمایش عمق تصویر به کار میرفتند. از طرفی قابها لزوما نباید مثل پنجرهها یا طاقها ساخت دست انسان باشند. تصویر ذیل در ایرلند ثبت شده است. از شاخهی یک درخت برای ایجاد قاب استفاده شده است. استفاده از این قاب به ایجاد حس عمق کمک میکند. استفاده از روش قاب در قاب فرصت خوبی برای رسیدن به خلاقیت با محیط اطراف است.
بزرگنمایی و کوچکنمایی
با استفاده از تکنیک بزرگنمایی و کوچک نمایی میتوانید قسمتهای جالب یک منظره را پیدا کنید و همان را در قاب قرار دهید. گاهی تصاویر قدرتمند را میتوانید با فشردهسازی منظره و بزرگنمایی نشان دهید و به این صورت انحرافهای احتمالی را از ترکیببندی خود حذف کنید.
بزرگنمایی میتواند روشی مؤثر برای استفاده از شرایط و ایجاد جذابیتهای بصری باشد
عکاسی عمودی
در عکاسی منظره معمولا بسیاری از افراد تمایل دارند به صورت افقی عکاسی کنند، اما با عکاسی عمودی هم میتوانید به ترکیببندیهای جذابی برسید. مشابه عکاسی به فرمت افقی میتوانید ترکیببندی تصاویر خود را با قوانین، نسبتها و تکنیکهای فوق تنظیم کنید.
ترکیب تکنیکهای ترکیببندی
هر کدام از تکنیکهای ترکیببندی فوق به ایجاد جذابیت بصری در تصاویر کمک میکنند؛ اما میتوانید برای رسیدن به جلوههای بهتر آنها را با یکدیگر ترکیب کنید.
اشتباهات متداول در ترکیب بندی
تعداد زیاد عناصر غیرضروری
سالها قبل عکاسی مشهور گفت هر شیء که چیزی به عکس اضافه نکند، چیزی را از آن خواهد گرفت. سعی کنید سادگی ترکیببندی را تا حد ممکن حفظ کنید. عنصر اصلی باید برجسته به نظر برسد.
قرار دادن سوژه در وسط تصویر
گاهی قرار دادن سوژه در مرکز تصویر نتیجهبخش است اما همانطور که در قانون یک سوم هم گفتیم همیشه بهتر است سوژه را یک طرف تصویر قرار دهید.
پسزمینهی گمراهکننده
همانطورکه عناصر موجود در تصویر میتوانند گمراهکننده باشند، پیشزمینه و پسزمینه هم میتوانند گیجکننده باشند. عمق میدان کم قطعا مفید است اما حتی برخی عناصر تار در تصویر هم میتوانند حواس بیننده را پرت کنند.
با اینکه نشستن پرنده روی سیب ترکیب خوبی را به وجود آورده است. بینظمی و تعداد شاخص و برگهای زیاد در پسزمینه باعث افزایش تنش شدهاند
بدون پسزمینهی گمراهکننده، پرنده بیشتر به چشم میآید
تار کردن سوژهی اصلی
در عصر فوکوس خودکار زندگی میکنیم. یکی از اشتباهات متداول این است که در بسیاری از عکسها سوژهی اصلی در فوکوس قرار ندارد. برای مثال در برخی تصاویر پرتره، گوشها در فوکوس قرار دارند اما چشمها کاملا خارج از فوکوس هستند.
دو خطای متداول در این نتیجه نقش دارند: گاهی اوقات ممکن است فوکوس روی حالت دستی باشد و آن را متناسب با صحنه تنظیم نکنید. در درجهی دوم ممکن است فوکوس خودکار روی حالت پیوسته قرار داشته باشد. در این صورت وقتی میخواهید قاببندی را تغییر دهید فوکوس تغییر میکند. اما اگر هر دو مورد فوق را امتحان کردید و باز هم کل فریم تار شده بود، سادهترین دلیل آن میتواند حرکت دوربین باشد. در این حالت سعی کنید سرعت شاتر را افزایش دهید و از تثبیتکنندهی تصویر یا VR استفاده کنید یا ایزو را افزایش دهید.
کپی کاری
ترکیببندی بسیاری از عکسهای مختلف به قدری تکراری شدهاند که گویی یک نفر تمام آن عکسها را گرفته است. دیدن پیرمردها، مدلها و حتی منظرهها آن هم به شیوهای یکسان خستهکننده است. سعی کنید زاویهی جدیدی را نشان دهید. از کار عکاسهای دیگر کپی نکنید و در کار خود اصالت داشته باشید. کپیبرداری از کار دیگران فقط باعث کشته شدن خلاقیت در شما میشود.
کار نکردن با صحنه
فقط به این دلیل که صحنهی مقابل شما زیبا است به این معنی نیست که باید دهها بار روی شاتر کلیک کنید. به اطراف حرکت کنید. سعی کنید صحنه را بهطور کامل ارزیابی کنید. زاویههای دید مختلف را بررسی کنید. روشهای قدرتمند متعددی برای ثبت یک چشمانداز وجود دارد. عکاسهای از اصطلاح ترکیببندی تنبل برای ترکیببندی خام استفاده میکنند. سعی کنید زاویههای مختلف را امتحان کنید و روی صحنه کار کنید.
تپههای بالای تصویر به نظر زیبا میرسند اما عکاس صرفا به جای عکاسی از آنها و بزرگنمایی، تپههای پایین را هم در قاب قرار داده است. نورپردازی تپههای پائین و کنتراست با قسمت بالای عکس جلوهی زیبایی را به وجود آورده است.
جایگذاری نامناسب سوژه
قرار دادن سوژه در مرکزی مرده میتواند باعث از بین رفتن پیام عکس شود. سوژه باید به گونهای در تصویر قرار بگیرد که اشتیاق مخاطب برای دیدن عکس را افزایش دهد. برای اجتناب از این اشتباه سعی کنید در ابتدا سوژه را در نقاط مختلف تصویر قرار دهید سپس قدرتمندترین جایگذاری را انتخاب کنید. برای بهبود این تکنیک سعی کنید به مدت چند ماه از لنز پرایم (لنز با فاصلهی کانونی ثابت) استفاده کنید.
نمونهای از ترکیببندی بسته بدون رعایت هیچ قانونی
اصلاح ترکیب بندی در ویرایش نهایی
استفاده از ابزار ویرایش تصویر برای ویرایش ترکیببندی اهمیت زیادی دارد. صرفنظر از اینکه تا چه اندازه عکستان خوب است یا چه زمانی آن را ثبت میکنید، باید بدانید ثبت عکس تنها ۷۰ درصد کل فرایند عکاسی را تشکیل میدهد. ۳۰ درصد از کار به روش ویرایش تصویر وابسته است. در واقع بخشی از سبک عکاس به روش ویرایش تصاویر وابسته است.
همیشه سعی کنید تصاویر را به گونهای ویرایش کنید که پیام دلخواهتان را منتقل کنید و به یاد داشته باشید همیشه روش جدیدی برای ویرایش تصاویر وجود دارد.
وینیت (Vignette)
اضافه کردن وینیت به حاشیهی تصویر میتواند چشم بیننده را از لبههای عکس به سمت مرکز قاب هدایت کند و به بهبود ترکیببندی کمک کند. البته باید در کاربرد این افکت مراقب باشید زیرا مقدار بیش از حد آن میتواند گمراهکننده باشد.
کراپ کردن تصویر
گاهی اوقات بهتر است هنگام عکاسی فضای بیشتری را در قاب قرار دهید. به این ترتیب میتوانید در ویرایش نهایی تصویر را کراپ کنید.
سیاه و سفید کردن تصویر
تصویر رنگی ظاهر زیبایی دارند اما به یاد داشته باشید عکاسی قبل از ظهور فیلم رنگی، کاملا سیاه و سفید بود. گاهی برخی تصاویر رنگی کسلکننده به نظر میرسند اما دارای طیف سایه روشن و کنتراست بالایی هستند که با تبدیل شدن به سیاه و سفید ظاهری فوقالعاده پیدا میکنند.
روشهای دیگر بهبود مهارتهای ترکیب بندی در عکاسی
علاوه بر نکات کوچک فوق، روشهای دیگری برای یادگیری و مهارت در ترکیببندی وجود دارد.
- شرکت در کارگاههای عکاسی: شرکت در کارگاههای عکاسی روشی خوب برای استفاده از تجربیات عکاسهای حرفهای است. با دیدن کار دیگر عکاسهای گروه میتوانید برای بهبود ترکیببندیهای خود تلاش کنید و ایده بگیرید. سعی کنید به روش کار مربیان عکاسی دقت کنید. در صورت نیاز میتوانید با آنها کلاس خصوصی بگیرید یا در گروههای بزرگتر عکاسی کنید.
- دیدن عکسهای دیگران: دیدن آثار عکاسهای دیگر بر بهبود کار شما تأثیر میگذارد. گاهی اوقات عکاسهای ژانرهای دیگر کارهای متفاوتی را انجام میدهند. برای مثال بسیاری از تکنیکهای عکاسی پرتره را میتوانید برای عکاسی حیات وحش هم به کار ببرید. همچنین سعی کنید به عکسهای بد نگاه کنید و اشکالات ترکیببندی آنها را پیدا کنید.
سخن پایانی
با اینکه ترکیببندی مهارت دشواری است به شکل چشمگیری خلاقیت را افزایش میدهد. در این مقاله به نکاتی دربارهی دانش پایه و مفاهیم، اصول و تکنیکهای ترکیببندی اشاره کردیم؛ اما برای یادگیری این اصول تنها خواندن مقاله یا خودآموز کافی نیست بلکه باید بیرون بروید و عکاسی کنید. همچنین با نگاه کردن به عکسهای دیگر عناصر ترکیببندی را در آنها پیدا کنید. ببینید عکاسهای دیگر چگونه از این عناصر استفاده کردهاند. ترکیببندیهای موفق معمولا شامل نکات یادشده هستند و ظاهری خوشایند و زیباشناسانه به تصویر میبخشند. به یاد داشته باشید مهارت در ترکیببندی یک روزه حاصل نمیشود بلکه نیاز به زمان و صبر دارید.
اشتراک گذاری با دوستان