- -
-
۵ خرداد ۱۴۰۰
افرادی که در میانسالی به تماشای تلویزیون اعتیاد دارند، در سالهای پیری بیشتر به مشکلات زوال عقلی دچار میشوند.
طبق پژوهشهای جدید، صرف زمان زیاد برای تماشای تلویزیون در میانسالی برای سلامت مغز در سالهای پیری مضر است. براساس یافتهها، افرادی که در سنین چهل و پنجاه و اوایل شصتسالگی زیاد تلویزیون نگاه میکنند، در هفتاد و هشتادسالگی دچار مشکل کاهش حجم ماده خاکستری میشوند. ماده خاکستری در بسیاری از وظایف مغز ازجمله کنترل ماهیچهها، بینایی، شنیدن و تصمیمگیری دخالت دارد. هرچه حجم ماده خاکستری بیشتر باشد، مهارتهای شناختی هم بهتر خواهند بود.
پژوهشها از تلویزیون بهعنوان شاخصی برای بیتحرکی استفاده کردند. سبک زندگی بیتحرک رابطه مستقیمی با مشکلات سلامتی مانند افزایش خطر بیماریهای قلبی، سرطان، دیابت نوع ۲ و مرگ زودرس دارد. علاوهبراین، ورزش منظم نمیتواند زمان بیتحرکی را جبران کند. رایان دوئرتی از بخش همهگیرشناسی دانشگاه جانز هاپکینز میگوید:
طبق یافتهها، تماشای تلویزیون رابطه مستقیمی با کاهش عملکرد شناختی و حجم ماده خاکستری دارد و نشان میدهد بیتحرکی میتواند مغز و سلامت شناختی را تهدید کند. فرایندهای بیولوژیکی زوال عقلی از میانسالی آغاز میشوند و همین در این دوره، با کاهش رفتارهای تغییرپذیر مثل تماشای بیشازحد تلویزیون میتوان سلامت مغز را بهبود داد.
براساس برخی پژوهشها، تماشای تلویزیون ممکن است ریسکهای مشخصتری را نیز داشته باشد. دوئرتی اعتقاد دارد:
در زمینه سلامت مغز و عملکرد شناختی، تمام رفتارهای نشستن و بیتحرکی یکسان نیستند. فعالیتهای غیرمهیجی مثل تماشای تلویزیون با افزایش ریسک توسعه اختلال شناختی در ارتباط هستند؛ درحالیکه فعالیتهای مهیج مثل بازیهای تختهای و کامپیوتری یا مطالعه میتوانند به حفظ عملکرد شناختی کمک کنند و احتمال زوال عقلی را کاهش دهند.
دو نمونه از پژوهشهای جدید از دادههای مطالعه ARIC-NCS (ریسک تصلب شرائین در بررسی عصبی شناختی) استفاده کردند که از اواسط دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. شرکتکنندگان این پژوهش ۴۵ تا ۶۴ سال داشتند و در آن زمان، از آنها پرسیده شد در طول اوقات فراغت چه مدت تلویزیون نگاه میکنند. پاسخها از «هرگز یا بهندرت» (تماشای اندک تلویزیون) تا «گاهی» (تماشای متوسط تلویزیون) تا «اغلب اوقات و بسیاری از اوقات» (تماشای زیاد تلویزیون) متغیر بودند. پژوهشگران در دهه ۱۹۹۰ نیز سؤالهایی درباره عادتهای تماشای تلویزیون از شرکتکنندگان کردند و آزمایشهای شناختی انجام دادند. در طول ارزیابی بعدی بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳، اسکن MRI مغزی را برای بررسی شاخصهای سلامت مغزی ازجمله حجم ماده خاکستری گرفتند.
در یکی از پژوهشها بهرهبری پریا پالتا، استادیار علوم پزشکی و همهگیرشناسی در دانشگاه کلمبیا، اطلاعات ۱۰،۷۰۰ فرد بزرگسال در بررسی ARIC-NCS بررسی شد. پژوهشگران بر نتایج آزمایشهای شناختی شرکتکنندگان نیز تمرکز کردند؛ ازجمله آزمایشهای حافظه، زبان و سرعت پردازش مغزی. بنابر یافتههای پژوهشگران در طول دورهای پانزدهساله، عملکرد شناختی افرادی که تماشای تلویزیون متوسط تا زیاد را در میانسالیشان گزارش کردند، ۷ درصد بیشتر از افرادی بود که تماشای تلویزیون اندک را گزارش کرده بودند.
پژوهش دیگری بهرهبری کلی پیت گابریل، استادیار همهگیرشناسی دانشکده سلامت عمومی دانشگاه آلابامای بیرمنگام، به تحلیل اطلاعات تقریبا ۱،۶۰۰ شرکتکننده ARIC-NCS اختصاص یافت و بر نتایج اسکنهای MRI متمرکز بود. براساس یافتههای این پژوهش، حجم ماده خاکستری افرادی که تماشای تلویزیون متوسط تا زیاد را گزارش کرده بودند، یک دهه بعد کمتر از افرادی بود که کمتر تلویزیون تماشا کرده بودند و زوال مغزی بیشتری در این دسته گزارش شد. پالتا اعلام کرد:
یافتهها نشان میدهند میزان تماشای تلویزیون رابطه مستقیمی با کاهش عملکرد شناختی و شاخصهای پردازش تصویر مغز دارد؛ بنابراین، کاهش رفتارهای بیتحرکی مثل تماشای تلویزیون یکی از اهداف مهم تغییر سبک زندگی برای بهبود سلامت مغز است.
پژوهش سوم بهرهبری دوئرتی از دادههای پژوهش توسعه ریسک سرخرگ کرنری در بزرگسالان جوان استفاده کرد که از اواسط دهه ۱۹۸۰ شروع شد و شرکتکنندگان آن افراد سیساله و مسنتر بودند. پژوهشگران این شرکتکنندگان را بیست سال زیرنظر داشتند، اطلاعاتشان را تحلیل کردند، از آنها پرسیدند چند ساعت در روز تلویزیون تماشا میکنند و از آنان اسکن MRI گرفتند. طبق یافتهها در طول بیست سال پژوهش، تماشای بیشتر تلویزیون با کاهش حجم ماده خاکستری مرتبط بود. بنابر محاسبات پژوهشگران، بهطور میانگین بهازای هر ساعت افزایش تماشای روزانه تلویزیون، حجم ماده خاکستری ۰/۵ درصد کاهش مییابد.
پژوهشهای آینده
با وجود رابطه بین تماشای تلویزیون و کاهش عملکرد شناختی و حجم مغز، نمیتوان ثابت کرد تماشای زیاد تلویزیون عامل اصلی این خروجیها است. گرچه معیارهایی مثل سن و سطح سواد و وجود ژنهای مشخص مرتبط با ریسک آلزایمر نیز بر یافتههای پژوهش تأثیر میگذارند، به مدت زمان بیتحرکی یا تفکیک تماشای تلویزیون از دیگر انواع بیتحرکی اشارهای نشده است. پژوهشها به گزارش شرکتکنندگان از زمان تماشای تلویزیون نیز وابسته بودند که اطمینانکردنی نیستند.
علاوهبراین، پژوهشها نشان نمیدهند چرا تماشای تلویزیون با کاهش عملکرد شناختی رابطه دارد. مشخص نیست نوع بیتحرکی عامل این رابطه است یا معیارهای دیگر وابسته به تماشای تلویزیون مثل افزایش مصرف غذا در این مسئله مؤثرند. بهگفته پژوهشگران، برای تأیید یافتههای یادشده به پژوهشهای بیشتری نیاز است؛ ازجمله پژوهشهایی که از مقیاسهای هدفمند رفتار بیتحرکی (مثل ردیابهای فعالیت) استفاده و تفاوت بین بیتحرکی فعال و غیرفعال در رابطه با کاهش عملکرد شناختی و شاخصهای سلامت مغزی را بررسی کنند.
اشتراک گذاری با دوستان