- -
-
۲۹ دی ۱۴۰۰
این روزها همهجا صحبت از دختربچهی ۱۰ سالهای است که صاحب دو شرکت موفق است و با ثروتش میتواند در ۱۵ سالگی بازنشسته شود. حال، این سؤال مطرح میشود: در چه دنیایی زندگی میکنیم که چنین داستان موفقیتی ممکن میشود؟
اولینبار که عکس پیکسی کِرتیس ۱۰ ساله را دیدم، یاد شخصیت آلیو در فیلم Little Miss Sunshine افتادم؛ همان دختربچهی شیرین و باارادهای که آرزوی برندهشدن در مسابقات دختر شایسته را داشت و برای رسیدن به این آرزو با اعضای خانوادهاش که رابطهی خوبی باهم نداشتند و در وضعیت اقتصادی بدی بهسر میبردند، سوار بر فولکسواگن زهواردررفتهای راهی کالیفرنیا شد.
بااینحال، پیکسی بهدنبال برندهشدن در این مسابقهها نیست و اتفاقاً رابطهی بسیار خوبی با مادرش دارد و از روزی که بهدنیا آمده، هیچگاه طعم بیپولی را نچشیده است. علاوهبراین، برخلاف آلیو که نتوانست در مسابقه پیروز شود، بهنظر میرسد پیکسی چیزی نمانده تا به آرزوهایش برسد.
چند ماه پیش، راکسی جیسنکو، مادر پیکسی و مدیر و مؤسس شرکت روابطعمومی Sweaty Betty PR مستقر در سیدنی، با رسانهها دربارهی موفقیتهای دختر ۱۰ سالهاش در حوزهی کسبوکار مصاحبه کرد و حس حسرت و حسادت بسیاری از ما را برانگیخت. راکسی ۴۲ ساله در این مصاحبه گفت دخترش آنقدر پول دارد که میتواند در ۱۵ سالگی و درحالیکه به مقام «مولتیمیلیونری» نائل آمده، بازنشسته شود:
در خانوادهی ما زیاد این شوخی ردوبدل میشود که من دارم تا ۱۰۰ سالگی کار میکنم؛ اما پیکسی در ۱۵ سالگی بازنشسته شده. خوب میدانم بین ما دو نفر چه کسی باهوشتر است.
جیسنکو از آرزوهای دخترش گفت که برای اکثر ما که سه برابر پیکسی سن داریم، آرزویی محال و دستنیافتنی است؛ ولی برای پیکسی «چیزی نمانده» که به آنها برسد:
پیکسی آرزوهای زیادی دارد، ازجمله داشتن خانهای لب ساحل و لامبورگینی اوروس در گاراژ. خب، برای رسیدن به اینها لازم است سختتر و بیشتر کار کند؛ اما چیزی به رسیدن به آرزوهایش نمانده است.
جیسنکو از «هوش» فرزند ۱۰ سالهاش حرف میزند؛ اما کاملاً مشخص است که ثروت میلیونی پیکسی نتیجهی زحمات و مهارتهای بازاریابی مادرش، گردونهی شانس اینستاگرام و فرایندی موسوم به «اتصال ترجیحی» است که الگوریتمهای شبکههای اجتماعی آن را تغذیه میکنند.
اولینباری که نام پیکسی سر زبانها افتاد، به اوایل سال ۲۰۱۴ و زمانی برمیگردد که تنها دو سال داشت. مادرش کمی بعد از بهدنیاآمدن پیکسی، برایش حسابی در اینستاگرام ایجاد کرد و عکسهایی از لحظههای مختلف زندگی او را با دنیا بهاشتراک گذاشت. کمی بعد، محبوبیت پیکسی در این پلتفرم بهحدی رسید که به او لقب «پرنسس اینستاگرام» را دادند. حالا که گردونهی شانس اینستاگرام به نام این حساب کاربری افتاده بود، جیسنکو از این فرصت استفاده کرد و خطتولید پاپیون و دیگر لوازم تزیینی مو برای کودکان را با عنوان Pixie’s Bows برای دخترش بهراه انداخت.
حالا نوبت فرایند «اتصال ترجیحی» و الگوریتمهای اینستاگرام بود تا پیکسی را در مسیر میلیونرشدن با سرعت پیش ببرند. اتصال ترجیحی (preferential attachment) فرایندی است که در آن، کمیتی مثل پول و آمار بازدید و لایک یا حتی تعداد دوستان باتوجهبه میزانی که فرد از قبل دراختیار داشته است، به او داده میشود. حتماً متوجه این موضوع شدهاید که هرچه میزان بازدید ویدئو یا عکس یا پستی بیشتر باشد، این احتمال نیز بیشتر میشود که بهطور خودکار به دیگران توصیه شود یا بهدلیل بازدید زیاد به اخبار راه پیدا کند و از این راه بازدید بیشتری هم دریافت کند.
این فرایند شبیه گلولهی برفی است که در حال غلتیدن از روی تپهای پوشیده از برف است. هرچه برف بیشتری دور خود جمع کند، سطح آن برای جذب برف بیشتر بزرگتر خواهد شد و اندازهی آن با سرعت بیشتری هم رشد میکند. بههمینترتیب، زمانی که برند Pixie’s Bows به محبوبیتی نسبی رسید، توجه افراد مشهور را به خود جلب کرد که برای فرزندانشان پاپیونهای پیکسی میخریدند و عکسهایش را در اینستاگرام منتشر میکردند. از طرف دیگر، توجه افراد مشهور به برند پیکسی، شهرت این برند را چند برابر کرد و حالا فروشگاههای معتبر نیز سراغ محصولات Pixie’s Bows را میگرفتند تا آنها را بفروشند و چندمیلیون دلار دیگر به ثروت این دختر اضافه کنند.
موفقیت برند Pixie’s Bows جیسنکو را بر آن داشت تا در مارس ۲۰۲۱، شرکت دوم پیکسی را با نام Pixie's Fidgets راهاندازی کند. حالا نام برند پیکسی بهقدری معروف شده بود تا فروش اسباببازیهای فیجت شرکت دوم پیکسی یک ماه پس از تأسیس به ۲۰۰ هزار دلار برسد. درحالحاضر، هر دو برند پیکسی با شرکت Pixie's Pix فعالیت میکنند که در پلتفرمی آنلاین پاپیون و اسباببازی میفروشند.
ارزش شرکت Pixie's Pix حدود ۱۳ میلیون دلار (۳۹۰ میلیارد تومان) برآورد شده و ارزش سهام پیکسی در این شرکت درحالحاضر چندمیلیون دلار است. طبق پیشبینی کارشناس امورمالی خردهفروشی دیلیمیل استرالیا، درآمد شرکت Pixie's Pix در مسیر رسیدن به رشد سهمیلیون دلار در سال قرار دارد و اگر محبوبیت و نرخ رشد برند پیکسی بههمینشکل حفظ شود، ثروت پیکسی کرتیس در ۱۸ سالگی به ۲۱ میلیون دلار خواهد رسید؛ هرچند ارزش خالص داراییهای او بسته به میزان سهامش در این شرکت افزایش خواهد یافت.
جیسنکو علاوهبر پیکسی، برای پسر هفتسالهاش، هانتر، نیز شرکت راهاندازی کرده است. جالب اینکه جیسنکو معتقد است تأسیس شرکت برای فرزندانش به او کمک میکند وقت بیشتری را با آنها بگذارند. او در مصاحبه با یکی از رسانهها گفت:
زمانی را که من و پیکسی و هانتر باهم میگذرانیم تا دربارهای اینکه چه محصولی را بفروشیم، چطور از آن عکس بگیریم یا کدام اینفلوئنسرها را انتخاب کنیم، نعمت بزرگی بوده است. تا قبل از این، احساس میکردم بهخاطر کارم نمیتوانم بهاندازهی کافی پیش آنها باشم؛ اما حالا برای آنها کار میکنم و این را خیلی دوست دارم!
جیسنکو زمانی که برای پیکسی دوساله حساب کاربری اینستاگرام ساخته بود، به رسانهها گفته بود هیچ برنامهی استراتژیکی در سر نداشته است؛ اما قصد دارد شم اقتصادی فرزندش را تقویت کند. او گفت یک هفته بعد از تولد پیکسی، برایش حساب بانکی باز کردم و تمام درآمدش در این حساب، ذخیره خواهد شد. جیسنکو اضافه کرد که میخواهد به فرزندش یاد بدهد چطور هوشمندانه پول خرج کند، سخت کار کند و تا زمانی که دارایی و ملک بهدست نیاورده، پولش را برای خرید چیزهای مادی هدر ندهد.
خبر میلیونرشدن این کودک ۱۰ ساله در حالی در دنیای تحتکنترل شبکههای اجتماعی پیچیده که اینستاگرام و فیسبوک مدتها است از دیدگاه پژوهشگران و کارشناسان، جای ناامنی برای این گروه سنی بهشمار میرود. چند ماه پیش، پروندهی رسواییهای فیسبوک که حالا به متا تغییرنام داده، بعد از شهادت یکی از کارمندان سابق این شرکت به نام فرانسس هاگن درمقابل کنگره رسانهای شد و باردیگر ما را با این سؤال مهم روبهرو کرد که شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام چقدر برای سلامت روانی کاربران، بهویژه کودکان و نوجوانان خطرناک هستند؟
هاگن در اسنادی که به کنگره تحویل داد، تأکید کرد مارک زاکربرگ دربارهی خطرات و ناکارآمدی پلتفرمهایش آگاهی داشته است؛ اما انتخاب کرده در هر شرایطی فقط به رشد خودش فکر کند و با هزینهکردن امنیت ما برای افزایش سودآوری خود، به شرکتی یکتریلیوندلاری تبدیل شود.
هرچند جیسنکو اذعان کرده است اگر دخترش دیگر نخواهد در این شرکت نقشی داشته باشد، مشکلی نخواهد داشت و فقط «خوشحالی» او مهم است، نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که دنیایی که میشناختیم، بهسرعت در حال عوضشدن است و هنوز بسیاری از ما برای مقابله با مسائل ناشناختهی آن آمادگی کافی نداریم.
این روزها گردونهی شانس شبکههای اجتماعی از کاربران عادی میلیونر و «سلبریتی» میسازد و سبک زندگی آنها و دنبالکنندگانشان را دستخوش تغییرات بزرگی میکند. باوجوداین، واقعاً این پلتفرمها چقدر اعتمادکردنی هستند و میلیونر ۱۰ سالهی امروز، ۱۰ سال دیگر کجا است؟
اشتراک گذاری با دوستان